امین فرحی:
حسن فدایی همواره سرشار از زندگی بود
تئاتر را دوست داشت وبرایش محترم بود،عاشقانه با نقش ارتباط برقرار میکرد،قضاوت تماشاگر برایش مهم بود. بر روی نمایشی که بازی میکرد تعصب داشت،او خالق نقش های سخت بود
وقتی خبر را شنیدم،بی اندازه مبهوت و متعجب شدم،مگر میشود؟چنین تصوری در ذهنم جا نمیگیرد، او که همواره سرشار از زندگی بود،نشاط وشعف انگار در او نهادینه شده بود ،در جدال با زمانه ی ناسازگار او بود که کم نمی آورد وپیروز بود.
چطور ممکن است،چگونه باور کنم؟
تئاتر را دوست داشت وبرایش محترم بود،عاشقانه با نقش ارتباط برقرار میکرد،قضاوت تماشاگر برایش مهم بود. بر روی نمایشی که بازی میکرد تعصب داشت،او خالق نقش های سخت بود.دهه شصت بازی را آغاز وبعد با گروه میلاد چه خوش درخشیدند،گروه میلاد نمونه ای از یک گروه صمیمی بود که نه تنها روی صحنه بلکه لحظه لحظه زندگی مراقب هم بودند وحواسشان به یکدیگر بود،پشت به پشت هم، چیزی جلودارشان نبود،هر جشنواره که میرفتند فاتح وسربلند برمی گشتند.چندین دهه با آثارشان که رنگ و بوی آیینی ومحلی داشت بر صحنه ها جولان دادند والبته او حسن فدایی سرآمدشان بود.مگر میشود فراموش کرد خان کلمیشی را،سربلند،چپر،توره فیروزه،تار،یاران لر را مگر میشود فراموش کرد نقش آفرینی در کوراوغلی را که بخاطرش کاندیدایی بازیگری فجر شد،مگر میشود آنهمه افتخار و هنرنمایی را لحظه ای از یاد برد؟
حالا او رفته است،وما را با دنیایی سوال وحیرت وغم تنها گذاشته.او رفته است وآن بالاها جای دنجی میان ابرها ساز بدست میزند و با آن صدای گرم ودلنشینش میخواند و فرشته ها را دور خودش جمع کرده است و برای ما تنها چند کار تصویری و چند ترک آهنگ به یادگارگذاشته و دنیا دنیا خاطره که هر وقت آنها رو مرور میکنیم لب هامان به خنده باز میشودوچشم هایمان اما...
یادش بخیر