در حال بارگذاری ...
سید مهدی کشمیری:

اتاق ورونیکای طاهره رنجبر دو جهان دارد

به یک معنا می توان گفت اتاق ورونیکای خانم رنجبر دو جهان دارد اول جهان پیش از بازی با زمان و دوم جهان پس از بازی با زمان

سید مهدی کشمیری«کارشناس ارشد ادبیات نمایشی»

نمایش داستان دختری به نام ورونیکا را روایت می کند که خواهر کوچکترش سیسی را به قتل رسانده است و عوارض پس از این جنایت باعث می شود که ورونیکا به همراه برادرش کنراد با تله گذاشتن برای دختران جوان و فریب دادن و طعمه قراردادن این دختران پس از به خانه کشاندن و به قتل رساندن آنها به لذت های حیوانی خود دست یابند.

«اتاق ورونیکا» نوشته آیرا ماروین لوین رمان نویس و نمایشنامه نویس اهل ایالات متحده و برنده جایزه ادگار آلن‌پو ساختار بسیار ژرف و مهندسی شده ای دارد، ساختاری بر مبنای روانشناسی. آنچه نمایشنامه در اختیار گروه اجرایی می گذارد، قالبی پیچیده و معمائی و شخصیت های نقاب بر چهره زده است که گرفتار غرایز و تمایلات سرکش جنسی و عقده های سرکوب شده که ابعاد خاص و منحصر به فرد دارند.

در بخش اجرایی اما اوضاع کمی متفاوت است. در این گونه نمایشنامه ها که پیرنگ و کاراکتر ها بسیار تودرتو و در هم تنیده خلق شده اند، کارگردان وظایف جامع تری نسبت به سایر آثار نمایشی دارد و باید همچون یک پیکرتراش پیکر نمایش را با زوایای پیدا و پنهان شکل و سیقل دهد و روابط اشخاص بازی را عینیت ببخشد.

در واقع کارگردان باید ایده‌پرداز باشد و مخاطب را به تماشای ایده های اجرا شده خود دعوت نماید. طراحی صحنه نیز یکی از عناصری ست که باید به آن توجه ویژه داشت چرا که طراحی صحنه می تواند بر روی میزان‌سن‌ها و حتی بازی ها تاثیر حائز اهمیتی داشته باشد. می توان گفت اتاق ورونیکای خانم رنجبر به لحاظ طراحی صحنه و لباس و جنس بازی ها متاثر و وام‌دار اتاق ورونیکای رضا ثروتی است و کارگردان نتوانسته لذت خلق نمایشی مستقل و متفاوت را تجربه کند و شکل جدیدی از اجرای نمایشنامه را به منصه ظهور بگذارد.

به یک معنا می توان گفت اتاق ورونیکای خانم رنجبر دو جهان دارد اول جهان پیش از بازی با زمان و دوم جهان پس از بازی با زمان. در جهان اول شاهد ریتم نسبتا کند و بازی های به نسبت تصنعی هستیم و روابطی که آن طور که باید شکل نگرفته است. به عنوان مثال می توان به رابطه سوزان و لری اشاره کرد. وقتی این رابطه عمیق نباشد آنجا که صدای لری همچون یک فرشته نجات از پشت در شنیده می شود و سوزان شک ندارد که لری به کمک او آمده و او را نجات خواهد داد، به این علت که رابطه بین سوزان و لری در صحنه قبل به اندازه کافی عاشقانه نیست، تماشاگر این عامل نجات بخش را باور نمی کند.

اما در جهان دوم بازی ها شکل مناسب تری را پیدا می کند از جمله بازی روان و قابل توجه پرنیان گل‌محمدی، ریتم نیز سرضرب تر و بهتر است. هرچند بازیگران نقش های لوید و ندرا در به نمایش گذاشتن دو رکن کنش‌مند و مهم خود یعنی روان‌پریش و سنگدل بودن کم دقت هستند و به لایه‌های سطح اکتفا کرده اند. اصولا بازیگر نباید تنها به داشته های نمایشنامه و راهنمائی های کارگردان بسنده کند بلکه باید برای نقش خود تالیف کند تا به بازیگرمولف بدل شود.

یکی از نکات مثبت این نمایش گریم بود که با وجود وقت محدود کمک شایانی انجام داد موسیقی نیز در اکثر اوقات بجای فضاسازی خارج از قائده بود.

 




نظرات کاربران